دوباره اومدم....

ساخت وبلاگ
سلام به همه بچه های مجازی و غیر مجازی...

اومدم بعد از مدتی با کوله باری از خستگی و اتفاقای جور وا جور تو زندگیم و تجربه های جدید...

بعد از عید که همه می دونیم .. بلاگفا بهم ریخت... وبلاگ بعضیا که کلا پاک شد و

مال من خداروشکر فقط قالبام تغییر کرده بود و برگشته بود به قبل که دوباره بازسازیش کردم...

البته تا حدودی...

بگذریم.. تو این مدت که نتونستم بیام (درواقع فرصت نکردم که بیام وب،)دو تا اتفاق

مهم تو زندگیم برام افتاد که یکیش عمل بینی م بود که بازم خدا رو شکر با موفقیت

انجام شد  و همه می گن که خیلی عوض شدم..

خدا کنه..

دومیش م سرکار رفتنم بود.. واقعا وقتی وارد دنیار کار میشی همه چیز حتی رفتار آدماشم 

فرق می کنه با تمام دنیاهای دیگه ای که تو  زندگیت وجود داره.. 

دیگه الان شدم یه حقوق بگیر

یه حقوق بگیر که 24 ساعت به فکر اینه که چه جوری خالی کنه حسابشو 

ای کاش الان دوستای قدیمی وبلاگم اینجا بودن... دلم براشون خیلی تنگ شده.. 

ای کاش الان بیان وبمو ببینن و کامنت بزارن تا یه یادی از گذشته ها کنیم...

پاییز امسال هم مثل سالهای دیگه گذشت و تموم شد.. من به شخصه نمی تونم بگم

«یادش بخیر پاییز پارسال رو» چون درش خیری ندیدم و همه ش برام نحسی بود و بس..

هعی روزگار.. امروزم که ولنتاینه... بازم این ولنتاین و حال و هواش، تنهایی رو بدجور به رخ 

من و امثال من میکشه...

ای کاش تو این جاده تنهایی زندگیم، کسی بود که همراهیم می کرد...

ای کاش.....

 

 

مریم پاتر...
ما را در سایت مریم پاتر دنبال می کنید

برچسب : دوباره اومدم کربلا به مهمونی,دوباره اومدم,اومدم دوباره کربلا رو دیدم,اومدم دوباره با بار گناه,من دوباره اومدم, نویسنده : 0maryampatterd بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 7:38